I'm running low on serotonin
Chemical imbalance got me twisting things
Stabilize with medicine
There's no depth to these feelings
I'm running low on serotonin
Chemical imbalance got me twisting things
Stabilize with medicine
There's no depth to these feelings
Dig deep, can't hide
From the corners of my mind
I'm terrified of what's inside
[Verse 1]
I get
Intrusive thoughts like cutting my hands off
Like jumping in front of a bus
Like how do I make this stop
When it feels like my therapist hates me
Please don't let me go crazy
Put me in a field with daisies
Might not work but I'll take a maybe
Oh, been breaking daily
But only me can save me
So I'm capitulating
Crying likе a fucking baby
[Non-Lyrical Vocals]
[Chorus]
I'm running low on serotonin
Chemical imbalance got mе twisting things
Stabilize with medicine
There's no depth to these feelings
Dig deep, can't hide
From the corners of my mind
I'm terrified of what's inside
[Verse 2]
I get
Intrusive thoughts
Like burning my hair off
Like hurting somebody I love
Like does it ever really stop?
When there's control I lose it
Incredibly impulsive
So scared I'm gonna end up doing something stupid
But I try to contain it
Oh, It gets so draining
It's like my heart is failing
Every night I'm contemplating
My inner voices saying "tough"
So I try to brush it off
Yeah, try to brush it off
[Chorus]
I'm running low on serotonin
Chemical imbalance got me twisting things
Stabilize with medicine
But there's no depth to these feelings
Dig deep, can't hide
From the corners of my mind
I'm terrified of what's inside
کم مصرف سروتونین هستم
عدم تعادل شیمیایی باعث پیچ خوردن چیزها شد
با دارو تثبیت کنید
عمق این احساسات وجود ندارد
عمیق حفاری کنید ، نمی توانید پنهان شوید
از گوشه ذهنم
من از آنچه درون است وحشت دارم
[آیه 1]
می گیرم
افکار سرزده مانند بریدن دستهایم
مثل پریدن جلوی اتوبوس
مثل اینکه چگونه این توقف را انجام دهم
وقتی احساس می شود درمانگر من از من متنفر است
لطفا اجازه نده دیوانه شوم
مرا در یک مزرعه با گل های مروارید قرار دهید
ممکن است کار نکند اما من ممکن است
اوه ، هر روز می شکنم
اما فقط من می تواند مرا نجات دهد
بنابراین من تسلیم می شوم
گریه کردن یک کودک لعنتی است
[آوازهای غیر غنایی]
[گروه کر]
کم مصرف سروتونین هستم
عدم تعادل شیمیایی باعث پیچیدگی چیزها شده است
با دارو تثبیت کنید
عمق این احساسات وجود ندارد
عمیق حفاری کنید ، نمی توانید پنهان شوید
از گوشه ذهنم
من از آنچه درون است وحشت دارم
[آیه 2]
می گیرم
افکار سرزده
مثل سوزاندن موهایم
مثل صدمه زدن به کسی که دوستش دارم
مثل اینکه آیا واقعاً متوقف شده است؟
وقتی کنترل وجود دارد ، آن را از دست می دهم
فوق العاده تکانشی
بنابراین ترسیده ام که در نهایت کار احمقانه ای انجام خواهم داد
اما سعی می کنم آن را مهار کنم
اوه ، خیلی خسته کننده می شود
مثل اینکه قلبم از کار می افتد
هر شب دارم فکر می کنم
صدای درونی من که می گوید "سخت"
بنابراین سعی می کنم مسواک بزنم
بله ، سعی کنید آن را مسواک بزنید
[گروه کر]
کم مصرف سروتونین هستم
عدم تعادل شیمیایی باعث پیچ خوردن چیزها شد
با دارو تثبیت کنید
اما عمق این احساسات وجود ندارد
عمیق حفاری کنید ، نمی توانید پنهان شوید
از گوشه ذهنم
من از آنچه درون است وحشت دارم